مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود..
مگذار که حتی آب دادن به گل های باغچه به عادت آب دادن گل های باغچه بدل شود!!
عشق عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست..
پیوسته نو کردن خواستنی است که خود پیوسته، خواهان نو شدن است...
احتیاط باید کرد، همه چیز کهنه می شود و اگر کمی کوتاهی کنیم
عشق نیز !
بهانه ها جای حس عاشقانه را خوب می گیرند..
خــامــوش بـاشــی بـهـتـر اسـت تـا مـن پـشـت خـط بـاشــم ...
و تــــــــــــــــــو بـا دیـگـــری !!!
بـعــضی از سر دردها نه با چــایی خـوب میشــه،نـه بــا ژلــوفن و نه حتی با خــواب !!!
بـعـضـی از سر دردها فقــط با دیدن اون دوتــا چشــمای لامــصبِ تــو خوب مـیـشـه...!!!
نگو بار گران بودیم و رفتیم…
این که دلیل محکمی نیست…
بگو با دیگران بودیم و رفتیم…
درسته که اشک زن دلو میسوزونه ولی گریه مرد کوهو آب میکنه
:x
هی رفیق...
بزن به سلامتیه روزی که به احترامم مشکی میپوشی...
اگه گذرت خورد و دلت هوامو کرد میای دیدنم...
بغل میکنی سنگ قبریو که،
زیر آفتاب شدید سنگاش داره وا میره...
نگاه میکنی اسمیو که همیشه اول تمام خاطرات و پیامات بود...
اشک میریزی...
دلتنگ میشی...
میبوسیم و میگی:
کاااش بودی، بهت نیازدارم...
زندگی یعنی بازی، سه،دو،یک.... سوت داور!
بازی شروع شد!
دویدی،دست و پا زدی، غرق شدی، دل شکستی، عاشق شدی، بی رحم شدی،
مهربان شدی، بچه بودی،بزرگ شدی، پیر شدی....
سوت داور!سه، دو ، یک....
بازی تمام شد، زندگی را باختی، اشکات رو پاک کن هم
تا حالا بهت نگفتم ولی حالا می خوام بگم بی تو میمیرم ..
می خوام بگم تو دنیای منی ..
می خوام بگم با تو بودن چه لذتی داره ..
می خوام بگم دوست دارم فقط به خاطر خودت !!
می خوام بگم شدی مجنون عشقم …
می خوام بگم هر وقت اراده کنی برات میمیرم !
می خوام بگم که می خوام دلمو فرش زیر پات کنم ..
می خوام بگم اگه یه روز نبینمت چقدر دلم برات تنگ میشه !!
می خوام بگم نبودنت برام پایان زندگیه !!
می خوام بگم به بلندی قله اورست و پهناوری اقیانوس اطلس دوست دارم …
می خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم …
می خوام بگم هیچ وقت طاقت هجرتو ندارم …
می خوام بگم مثل خرابه های بم خرابتم …
می خوام بگم بیشتر از عشق لیلی به مجنون عاشقتم ..
می خوام بگم هر جور که باشی دوست دارم !!
می خوام بگم غم تو رو به شادی دیگران نمیدم !!
می خوام بگم اگه حتی من رو هم دوست نداشته باشی من دوست دارم ..
می خوام بگم مثل نفسی برام اگه نباشی منم نیستم …
می خوام بگم هر شب با خیالت می خوابم !!
می خوام بگم جایگاه همیشگی تو قلب منه !!
می خوام بگم حاضرم قشنگترین لحظه هام رو با سخت ترین دقایقت عوض کنم ..
می خوام بگم لحظه ای که تو رو میبینم بهترین لحظه زندگیمه !!
می خوام بگم در حد پرستش دوست دارم ….!
%20(17).png)
نوشته شده توسط دوست عزیزم طناز جوون
اینا تقصیر خودت بود ، که دیگه منو نداری
اون روزا که دیگه نیستم ، پُره از غصّه و دردی
در حالی که ازت متنفرم
بی گمان فکرم را مشغول میکنی ...
مـیتـَـرسمــــ ...
مـــیــتَرسَــمــــ از ایــنڪِهــــ...
عــاشِــقــــ בیــگَرے شَــومــــ ...
و تــو بـَــرگرבے .
كاش مادر نميزادي مرا...
دادگاه زندگي حكمش غم است،
سهم من اززندگي خيلي كم است...
عجـــــــــایب هشت گانہ اَند...
آغــــــــوشِ "تـــــــــو"
هیچ بُعـــــــدی ندارد ..
واردش کــــــــــہ شوی ،
زمــــــان بی معنــــــــا میشـود...
بی آنکـہ نفـــــس بکشی روحـــــــــــَت تآزه می شود ..
مرد سیگار میکشد
تو دود را میبینی
او خاطراتش را
باران
آبرویم را خرید
شبیه مردی که گریه نمیکند
به خانه برگشتم!
دلم سیگار میخواهد ...
ولی نه برای کشیدن
برای داغ کردن دستی که خوبی میکند !
هی! با توام
دیگر نمیخواهم لمست کنم . صدایت کنم .
فقط وقت رفتن به چشمانم نگاه نکن
شاید دگر نتوانی بروی
میدانی سه رکن حس کردن یک نفر چیست؟
آدم تو زندگیش؛
چقد سخته تو هق هق گریه هات
جنس نیستم
تا برای خریدم به مغازه بروی
زیر خاکی ام
کشفم کن
+ادامه مطلب را ببینید +
حس قشنگیه ...
کهنه فروش تو کوچمون داد میزد کهنه می خریم، وسایل شکسته و پاره و پوره می خریم،
بی اختیار فریاد
زدم قلب شکستم می خری
؟فریادی زد و گفت که اگه ارزشی داشت، کسی اونو نمی شکست..
دفتر عشـــق كه بسته شـد
| دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم
| خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
| به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
| اونیكه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
| بد جوری تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
| برای فاتحه بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
| حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
| تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
| بـه نـام تـو سنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
| غــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
| بازی عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
| از تــــو گــــله نمیكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
| از دســـت قــــلبم شاكیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
| چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
| چــــــــراغ ره تـاریكـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم
| دوسـت ندارم چشمای مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
| فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
| چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
| آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
| دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
| بزن تیر خـــــــــــــــــلاص رو
| ازاون كه عاشقـــت بود
| بشنواین التماسرو
| ...............
| .........
| ....
|.
ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﯿﺸﻮﻡ،ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺗﺖ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﯿﮑﻨﯽ،
ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮﻡ ﺯﺍﻧﻮ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺰﯼ،ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ "ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ "
ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺑﺪﻥ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺑﯿﺠﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻣﯿﮑﺸﯽ،
ﺗﺎ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺰﻧﯿﻢ،
ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﻢ ﻗﻠﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ،
ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﯾﺮﺍ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ،
ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮔﻔﺖ:ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺑﺪﻩ،
ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺷﻨﯿﺪ:ﺑﮕﻮ ﻻ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻻ ﺍﻟﻠﻪ...
بعضی حرفا رو نمیشه گفت...
باید خورد...
ولی بعضی حرفا رو نه میشه گفت نه میشه خورد...
می مونه سر دل...
میشه دلتنگی...
میشه بغض...
میشه سکوت...
میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چه مرگته...
هی رفیق...
بزن به سلامتیه روزی که به احترامم مشکی میپوشی...
اگه گذرت خورد و دلت هوامو کرد میای دیدنم...
بغل میکنی سنگ قبریو که،
زیر آفتاب شدید سنگاش داره وا میره...
نگاه میکنی اسمیو که همیشه اول تمام خاطرات و پیامات بود...
اشک میریزی...
دلتنگ میشی...
میبوسیم و میگی:
کاااش بودی، بهت نیازدارم...
عابرانی که از کنارم میگذرند
مست عطری میشوند.
نامش را که می پرسند
دلم می لرزد ...
چگونه بگویم که خاطرات توست؟
گفتی دهنم بوی شیر میدهد و رفتی امشب به افتخارت لعنتی دهنم
بوی سیگار بوی مشروب بوی دروغ میدهد
برمیگردی
حالا که میخواهی دیگر باهم نباشیم بگذار از وسط قیچی کنم تا تودر نیمی باشی من هم در نیمی
راستی با دستی که روی شانه ات جا گذاشتم چه میکنی
لعنت به اویی که حاصل اعتمادم به او
انداختن یک قرص سردرد قبل از سر کشیدن لیوان اب اخر شبم خواهد بود
عشق